English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (686 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
config.sys U این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
detonatable U قابل انفجار
detonable U قابل انفجار
explosive U قابل انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
service mine U مین قابل انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
explosives U مواد قابل انفجار
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
almena U جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
working lead U بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
synchronous U کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
windrow U تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
recessional hymn U سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
twanged U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
succuba U جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
twanging U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
initial U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialed U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialled U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialling U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialing U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initials U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
drop down menu U منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
eye service U خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
infusionism U اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
to torpedo U با اژدر حمله کردن
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
dib U باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
refresher U حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
divisible U قابل قسمت بخش پذیر
germ plasm U قسمت قابل توارث نطفه
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
toe U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toes U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
screen pipe U لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
reads U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
primed U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primes U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
wild card character U نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bilge U پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sectors U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
general store U فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
communication U رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
igniter U ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
crepitate U انفجار پی درپی کردن
burst U منفجر کردن انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
removable U برداشته شدنی
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
warped surface U سطح تاب برداشته
irremovable U برداشته نشدنی ثابت
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
the murder is out U پرده از روی کار برداشته شد
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
A big load was taken off my back. U بار سنگینی از دوشم برداشته شد
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
phototype U کلیشهای که از عکس برداشته شده است
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
the fish smacks of the tin U ماهی بوی حلبی را برداشته است
bound barrel U لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
atrip U لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
conscious error U خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
aiming symbol U ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
aiming field U نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
irremovability U حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
filename extension U کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
war head U سر اژدر
torpedoes U اژدر
torpedoed U اژدر
torpedoing U اژدر
tinfish U اژدر
torpedo U اژدر
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
to take counsel of one'spillow U شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
torpedo tube U لوله اژدر
ice breaker U اژدر یخ شکن
astro U اژدر زیردریایی
torpedo tube U اژدر انداز
torpedo boat U اژدر افکن
homing torpedo U اژدر تعقیبی
antisubmarine torpedo U اژدر ضد زیردریایی
bangalore torpedo U اژدر بنگال
air torpedo U اژدر هوایی
snake U اژدر بنگال
snakes U اژدر بنگال
tinfish U اژدر دریایی
go devil U اژدر کوچک
torpedo launch U پرتاب اژدر
snaked U اژدر بنگال
An investigation has already been instigated. U قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
boot U خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
to consult one's pillow U هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
torpedo plane U هواپیمای اژدر افکن
torpedo tube U سکوی پرتاب اژدر
pt boat U ناوچه اژدر افکن
large leaved hybrid petunia U اطلسی دهن اژدر
torpedo run U مسافت طی شده اژدر
active acoustic torpedo U اژدر صوتی عامل
destroyer boat U قایق اژدر افکن
torpedo boat U ناوچه اژدر افکن
torpedo retriever U قایق اژدر جمع کن
gyro angle U سمت پرتاب اژدر
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
noil U خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
plegaphonia U گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
to cry wolf too often U کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
stern tube U لوله اژدر پاشنه ناو
torpedoman's mate U درجه دار متخصص اژدر
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
Recent search history Forum search
1frangible
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1set the record straight
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com